.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
چرا موسوي نمي‌تواند از راه رفته برگردد؟

در دنياي ذهني موسوي و اصلاح طلبان امكان نداشت كه موسوي كانديدا شده ومردم به او راي ندهند؟شايد ايشان هيچگاه اين سوال را از خود نپرسيدند كه موسوي به كدامين دليل محبوبترين سياستمدار است؟

الف در مقاله‌اي به قلم امير امامت نوشت؛‌ همگان منتظرند آيا موسوي به راه جديد در پيش گرفته خود ادامه مي دهد يا به مسير قبلي خود باز مي گردد؟ با شرايط موجود به نظر مي رسد انتظار و تلاش جهت بازگشت موسوي از مواضع اخير خود همچون كوبيدن آب در هاون است.
يك قاعده اي عقلي و فلسفي وجود دارد كه بيان مي كند: "تا هنگامي كه علت تامه وجودي يك موجود (رفتارهاي آقاي موسوي) در حال اقامه وجود خويش مي باشد، معلول نيز كما كان وجود خواهد داشت و هر چقدر كه از شدت عوامل تشكيل دهنده علت تامه كاسته شود، موجود نيز تضعيف خواهد شد ". بر اين اساس براي پيش بيني بازگشت يا عدم بازگشت موسوي از مواضع اخير مي بايست به عواملي پرداخت كه در اتخاذ مواضع اخير او نقش داشته اند. از آنجا كه عوامل مربوطه بسيار زياد هستند تنها به مواردي كه مهمتر هستند پرداخته مي شود.

الف ) قهرمان به جاي رئيس جمهور
يكي از مهمترين دلايل رفتارهاي اخير موسوي در بيانيه اعلان حضور خود در انتخابات نهفته بود. جايي كه موسوي بيان داشت من آمده ام تا كشور را از خطري بزرگ رهايي بخشم، كليد مواضع اخير او زده شد. اين اعلانيه نشان داد كه موسوي خود را به عنوان يك قهرمان ملي كانديدا كرده است نه يك رئيس جمهور.اگر كانديداي رياست جمهوري بود پس از شكست كشور را رها مي كرد چون مي خواست رئيس جهمور باشد..ساده انگارانه است اگر افرادي بر اين تصور باشندكه ايشان به دليل شكست دست به چنين رفتارهايي زده است. روحيه قهرمانانه جناب موسوي عاملي بود كه ايشان چه پيروز مي شد چه بازنده رفتارهاي خود را پيش مي گرفت.چه بسا پيروزي ايشان كار را بدتر مي كرد.در آن حالت غرورافزون شده ايشان موجب مي شد تا در هر مناقشه سياسي هواداران را به خيابان ريخته تا از مجلس ، شوراي نگهبان ، قوه قضائيه و ساير نهادهاي حكومتي امتيازاتي را بگيرد.ايشان آمده بود تا به زعم خود به عنوان يگانه منجي ايران را نجات دهد نه اينكه رئيس جمهور شود بنابراين چه در حالت پيروزي و چه در شكست رفتار او تغييري نمي كرد.

ب ) شكست اسطوره راي آوري
آقاي موسوي همواره نقش ستاره سهيل را براي اصلاح طلبان بازي مي كرد.او كسي بود كه اصلاح طلبان بي دليل بر اين باور بودند كه اگر كانديدا شود قطعا راي خواهد آورد.بنابراين درهر انتخاباتي كه از نظر او اصلاح طلبان يا ديگر افراد همسوي او مي توانستند راي بياورند نيازي به آمدن او نبود.تنها در دوره دهم رياست جمهوري كه احتمال پيروزي احمدي نژاد بر هر كانديداي اصلاح طلب محتمل بود ، او به عنوان ناجي اصلاح طلبان و البته كشور ظاهر شد.ايشان نيز پيروزي را براي خود حتمي و مسلم فرض مي كرد والبته هيچگاه انتظار شكست نداشت.
در دنياي ذهني موسوي و اصلاح طلبان امكان نداشت كه موسوي كانديدا شده ومردم به او راي ندهند؟شايد ايشان هيچگاه اين سوال را از خود نپرسيدند كه موسوي به كدامين دليل محبوبترين سياستمدار است؟آيا تا كنون خود را از نظر سياسي وزن كشي كرده است ؟ آيا تا به حال جايي كانديدا بوده است ؟دليل اين محبوبيت چيست؟حقيقت يا فضاي ذهني موسوي و اصلاح طلبان؟

ج ) شفافيت عملكرد ها براي اوليت بار
در طول مناظرات شخصيت دست نخورده موسوي كه به دليل سالهاي جنگ و همزماني با رهبري امام خميني و رياست جمهوري آيت الله خامنه اي تا كنون انتقاد جدي بر آن وارد نشده بود ، براي اولين بار در اتاق شيشه اي قرار گرفت.نه اصلاح طلبان و نه جناب آقاي موسوي چنين انتظاري نداشتند و خود را براي دفاع در اين موارد آماده نكرده بودند. حتي شخصيت خود آقاي موسوي و نزديكان و اعمال انها نيز صراحتا زير تيغ نقدهاي درست ( و بعضا غلط ) برده شد. چنين فضايي موجب شد تا آقاي موسوي كه دست نخورده باقي مانده بود مانند ديگر سياستمداران نشانگر برخي كاستي ها باشد.اين يعني زيان .شوك اين فضا احتمالا موسوي را بر پيروزي به هر قيمتي استوار كرده و هنوز چنين فلسفه اي از سوي او دنبال مي شود.جهت خارج نمودن موسوي از اين فضاي فكري مي بايست چنين واقعيتي كه او نيز مانند مصون از انتقاد نيست.چه خوب است ايشان به نحوي بپذيرند كه ورود به بازي سياست خواهي و نخواهي ممكن است چنين خساراتي داشته باشد.

د ) كينه هاي شخصي
به نظر مي رسد عامل ديگر در استمرار حركتهاي آقاي موسوي كينه هاي شخصي است كه ايشان نسبت به برخي به دل گرفته اند.احتمالا ايشان افرادي را مسبب آشكار شدن برخي از زواياي پنهان زندگي سياسي و حتي خصوصي خود مي دانند و بر اين اساس فكر مي كنند كه ديگر چيز ديگري براي از دست دادن ندارند.حال كه در اين وضعيت قرار گرفته اند هزينه اي ديگر از اين نظر براو وارد نخواهد شد پس بايد ادامه داد.شايد زخمهاي كهنه اي هم از دوران نخست وزيري بر دل ايشان بوده است كه اكنون دوباره باز شده و مزيد بر علت شده اند.

ن ) اميد پيروزي با هزينه صفر
مادامي كه موسوي بر اين باور باشد كه با استمرار رفتارهاي اخير مي تواند با كمترين هزينه ها پيروز شود ، رفتارهاي خود را ادامه خواهد داد.چنين رفتاري كاملا منطقي است. اگر انسان وارد يك فرآيندي بشود كه احتمال زيان صفر باشد و يا اينكه زيانهاي آن قبلا پرداخته شده باشد ( انتقادات و فضاي زمان انتخابات ) و از سوي ديگر حتي احتمال بسيار كمي از پيروزي و سود وجود داشته باشد ، آيا دست به اقدام نخواهد زد؟آيا اقدامات خود را تكرار نخواهد كرد؟در غير اين صورت مي بايست به رفتار منطقي چنين فردي شك كرد.بله با شرايط فعلي كه هزينه اي براي استمرار رفتارهاي فعلي وجود نداشته باشد و از طرفي سودي ولو اندك محتمل باشد چنين رفتارهايي منطقي بوده و البته استمرار خواهد داشت.

نتيجه : با اين شرايط فعلي اگر معجزه اي نشود موسوي دست از رفتارهاي خود برنخواهد داشت. آقاي موسوي به چه دليل بايد از رفتارهاي اخير خود دست بكشد؟اگر فرض بر اين باشد كه عوامل گفته شده تاثير زيادي در ايجاد و استرار رفتارهاي اخير دارد ، مي بايست در جهت كاهش و حذف هر يك از عوامل فوق تلاش كرد. بايد به به روشهايي ايشان تفهيم كرد كه ايشان قهرمان ملي نيستند.ايشان تنها يك كانديدا رياست جمهوري بوده اند و بس.همه چيز حداقل براي 4 سال تمام شده است و ايشان بهتر بود لا اقل 4 سال ديگر دندان بر جگر مي نهادند.مي بايست براي ايشان آشكار شود كه اگر دوباره وارد سياست شده اند طبيعي بود كه رفتارهاي دست نخورده ايشان مورد نقد قرار گيرند و اين نقدها نبايد از سوي ايشان حمل بر توهين شود.البته اگر در مواردي توهيني هم متوجه ايشان شده ( كه البته به رقيب هم چنين توهينهايي شد ه است ) مي بايست طي يك فضاي آرام كانديداها با يكديگر آشتي كرده و از توهين هاي خود عذر خواهي كرده و همه چيز را براي منافع ملي به فراموشي بسپارند.

همچنين فضا مي بايست طوري شود كه ايشان احتمال پيروزي را صفر بدانند و يا اينكه در برآوردهاي ايشان احتمال پيروزي به هزينه هاي آن برتري نداشته باشد تا از استمرار اقدامات منصرف شوند.البته نگارنده نيز معتقد است هزينه هاي وارد نبايد به صورت دستگيري ايشان باشد.چنين اقدامي ايشان را به روحيه قهرماني بيش از پيش نزديك خواهد نمود.بهترين هزينه وارده به ايشان (البته تنها در صورت استمرار رفتارهاي اخيرشان ) مي تواند الزام ايشان به حضور در دادگاه يا مناظره بدون دستگيري باشد.بعد از هر جلسه دادگاه ايشان به منزل منتقل شوند نه زندان.ايشان بايد دردادگاه صريحا و با مدرك دليل اقدامات خود را بيان دارد. البته دادگاه هم نبايد با حكم دستگيري خاتمه يابد.مردم خود بهترين داور خواهند بود.مردم قهرمان نمي خواهند.


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

اكبر 25 بهمن 1388
بايد ياداور شوم براي شما كه اگربني اميه هم صداوسيماي ضرغامي را مي داشت امروز شما بجاي سينه زدن ز ير علم امام حسين زيرعلم يزيد سينه ميزديد.
محمد 26 بهمن 1388
جناب موسوی واقعا خیالاتی شدند ......

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.067 seconds.